فوق النخل فوق یابه فوق النخل فوق
بالای نخل خرما بابا، بالای نخل خرما
مدری لمع خده یابه مدری القمر فوق
نمی دونم گونه اش برق می زنه یا این که ماه اون بالاست
والله مااریده بالینی بلوه
به خدا نمی خوامش، من رو به بد بلایی انداخته
متن وشعر وخدود یابه میزک ربک
کتف و مو و گونه ها بابا، خدا تو رو متفاوت آفریده
لهذا السبب یا هوای خلانی أحبک
به همین دلیل معشوقم، من رو عاشق تو کرده
والله معذبنی وما عنده مروه
به خدا عذابم داده و مروت نداره
وینشدنی البطران لیش وجهک أصفر
بی خبر از من می پرسه که چی روت رو زرد کرده
کل ما مر بیه یابه من درب الأسمر
هر چیزی که به سرم اومد بابا در راه اون سبزه
والله سابینی بعیونه الحلوه
به خدا با اون چشم های زیباش من رو غارت کرده
تسالنی علتی امنین یابه وانت سببها
از من می پرسی که دردت از کجاست در حالی که تو سببش هستی
کتبه علیه های یابه ربک کتبها
خدا این قسمت رو هم برای ما نوشته
والله ماریده بالینی بلوه
به خدا نمی خوامش، بد بلایی به سرم اورده
انه التعبت ویاک یابه واعدمت حیلی
من اونی هستم که با تو خسته شدم بابا، و توانم نابود شد
وانت اطلعت بذات یابه ناکر جمیلی
و تو کلا زیر همه خوبی هام زدی و انکار کردی
والله مااریده بالینی بلوه
به خدا نمی خوامش، بد بلایی به سرم اورده
ماجوز انا من اهوی یابه مهما جفه وراح
من از عشقم بابا، کوتاه نمی آم هر چقدر جفا کنه و بره
اتمنه اعیش ویایه یابه ریحته قداح
آرزو دارم که باهاش زندگی کنم بابا، عطرش من رو می سوزونه
والله ماریده بالینی بلوه
به خدا نمی خوامش، بد بلایی به سرم اورده
خدک لامع یا هوایا عنی وضوا على البلاد
گونه ات درخشید ای عشقم و شهر رو روشن کرد
ما قدر ع صبری الراحه عینی وتحمل ابعاد
نمی تونم صبر کنم و چشمم دوری رو تحمل نمی کنه
والله معدبنی بعیونه الحلوه
به خدا عذابم داده با چشمای قشنگش
ما لی امل فی الروح یابه بعدک حبیبی
من دیگه به جانم امیدی ندارم بعد از تو عشقم
وصلک صفه للناس هجرک نسیبی
وصلت برای دیگران موند و هجرانت قسمت من شد
والله معذبنی و ما عنده مروه
به خدا عذابم داده و مروت نداره
ضی الگمر محجوب بس وجهک اینور
نور ماه پوشیده شده و فقط روی تو نور می ده
لا بآنس مثلک صار یابا لا جن ولا حور
نه در انسان مثل تو شد بابا نه در جن و نه در پری
والله سابینی .. بعیونه الحلوه
به خدا غارتم کرده با چشمای قشنگش
ظنیته برق ولاح یابا لعیونی ضیه
گمان کردم رعد و برقی هست و نورش به چشمام تابیده
من وجنتک شاع نور یابا واشرق علیا
نوری که از گونه ات درخشید و بر من طلوع کرد
والله معذبنی .. وما عنده مروه
به خدا عذابم داده. مروت نداره
سلام علیکم خدمت استاد بنده عذرخواهی میکنم وبابت اینکه در مورد ترجمه ایرادی گرفته باشم عرض کنم خدمت شما که مصراع اول ترانه یا همون بیت که میگوید
فوگ النخل فوگ یبا فوگ النخل فوگ
این اشتباهه و اگر متوجه بشوید مگر میشود که بالای نخل خرما ما معشوق ما اونجا نشسته که ما به وصف اون بگوییم بالای نخل این تبلور و روشنایی رخ یار است یا نور مهتاب است خدا داند
اما اصل این بیت اینگونه است که میگوید
فوگ النه خل فوگ یبا فوگ النه خل فوگ مدریت لمع خده عنی مدری الگمر فوگ
یعنی در آن بالای خانه یاری دارم که یا نور گونه ی اوست ویا گونه اش مهتابی س که بازهم نمیدانم که مبتلایشگشتم
من فکر میکنم این شعر در وصف خارک و رطب و ویا خرما که بر سر درخت نخل میدرخشه خوانده شده.
خیلی بعید می دونم