ترجمه آهنگ بلایه وداع از صباح السهل

ترجمه آهنگ بلایه وداع از صباح السهل
شاعر این آهنگ عریان السید خلف عزیز شاعر شعر شعبی عراقی هست و آهنگ رو هم صباح السهل خونده. اسم آهنگ هست بدون خداحافظی

مثل العود من یذبل ….بلایه وداع

مثل یک ساقه ای که پژمرده می شود، بدون خداحافظی

ومثل المای من ینشف …….بلایه وداع

مثل آبی که خشک می شود،‌ بدون خداحاظی

تدرینی هرش واوجرت بیه الکاع

می دانی که من جوانه ای کوچک بودم که زمین به من رحم نکرد؟

یا رخص العشک من ینشره وینباع

چه قدر عشقی که خرید و فروش می شود، پست و ناچیز است!

جنت بلیل المحبین ….شلذ اسمک على الخاطر

در شب عاشقان، چه قدر نام تو در خاطر، لذت بخش بود

وجان الشوک بیک رسوم .. حلوه ..ولهفه مسافر

و دلتنگی و چشم به راه مسافر بودن، عادت خوب تو بود

وجنت ویاک صبر الکاع للکیض …. وخلک شاعر

و نسبت به تو مثل بی صبری زمین در تابستان بودم و حال شاعرانه ای داشتم

وبلا جلمه التنکال

بدون این که کلمه ای گفته شود

کل ذاک الفرح ینشال

همه آن شادی به پایان می رسد

وظنون المحبه تظل بلایه وداع

و امید های محبت بدون خداحافظی می ماند

یا رخص العشک من ینشره وینباع

چه قدر عشقی که خرید و فروش می شود، پست و ناچیز است!

شلون المای یکدر ینکر اجروفه

چطور آب رودخانه می تواند، مسیرش را منکر شود

شلون العین تکدر …..شوفها تعوفه

و چطور چشم می تواند، بیناییش را رها کند

وابو جفوف الحنینه…. شلون یرضى

و صاحب دستان مهربان، چطور راضی می شود

اتبیعنا جفوفه ……

که با دستانش ما را بفروشد

وبلا جلمه التنکال

بدون این که کلمه ای گفته شود

کل ذاک الفرح ینشال

همه آن شادی به پایان می رسد

ترجمه آهنگ عربی سمینی عاشق مجنون

ترجمه فارسی آهنگ عربی سمینی عاشق مجنون از محمود الترکی

سمینی عاشق مجنون

من رو عاشق و مجنون اسم بذار

سمینی واحد مُغرم

من رو یک دلباخته اسم بذار

میت اذا عنی تغیب

اگه از پیشم بری، من می میرم

الدنیا تضلم

دنیا برام تاریک می شه

عندی المهم تبقى ویای

تنها چیزی که برام مهمه اینه که با من بمونی

وابقى انا اعیش بقلبک

و من توی قلبت زنده بمونم

مثل النفس کون تصیر

باید مثل هوا بشی

بس انا اشمک

که فقط من تو رو نفس می کشم

مجنون انا بیک مجنون على الاخر

من مجنون تو ام تا آخر مجنون تو هستم

عابر حد الشوق واکثر انی عابر

از حد شوق خیلی بیشتر گذشته ام

قلبی ما یوسع لغیرک بس انت

قلبم برای غیر از تو جا نداره

میدک لغیرک لا بس انت دکته

برای هیچ کس جز تو نمی تپه و تو تپش اون هستی

سمینی عاشق مجنون سمینی واحد مغرم

من رو عاشق و مجنون اسم بذار، من رو یک دلباخته اسم بذار

میت اذا عنی تغیب الدنیا تضلم

اگه از پیشم بری، من می میرم، دنیا برام تاریک می شه

مثلک بشر مره یصیر وما اعتقد یتکرر

مثل تو آدم، فقط یک بار آفریده شده و فکر نکنم تکرار بشه

مثل العمر واحد بس ما یقبل اکثر

مثل عمر، که فقط یکباره و هیچ وقت بیشتر نمی شه

سمینی واحد طماع منک ولا اشبع

من رو یک آدم طمع کار خودت اسم بذار که هیچ وقت سیر نمی شه

ارید اکعد بقلبک وما ارید اطلع

می خوام که توی قلبت بشینم و بیرون نیام

العاشق من یهوه بس مره وحده

عاشق، فقط یک بار عاشق می شه

باله ما یرتاح یم حبه یهده

و خاطرش هیچ وقت آروم نمی شه فقط پیش عشقش آرومه

احبک میت بیک وجهک خلانی

دوستت دارم، مرده تو ام. صورتت نذاشت

ما اشوف ای انسان حبک عمانی

کس دیگه ای رو ببینم، عشقت کورم کرد

سمینی عاشق مجنون سمینی واحد مغرم

من رو عاشق و مجنون اسم بذار، من رو یک دلباخته اسم بذار

میت اذا عنی تغیب الدنیا تضلم

اگه از پیشم بری، من می میرم، دنیا برام تاریک می شه

ترجمه ترانه یاام العیون السود ناظم غزالی

یا ام العیون السود ما جوزن انا

ای صاحب چشمان سیاه، من دست بر نمی دارم

خدک القیمر انا اتریق منه

من از گونه چون سرشیرت صبحونه می خورم

لابسه الفستان وقالت لی انا

در حالی که پیراهن زنانه به تنش بود به من گفت

حلوه مشیتها دتمشی برهدنه

راه رفتنش چه زیباست و به آرامی راه می رود

لو تحب خادم خادمها انا

اگه نوکر بخواهد، نوکرش منم

ولعوف الدوله واعوف السلطنه

و قدرت و حکومت رو کنار می گذارم

یا ام العیون السود ما جوزن انا

ای صاحب چشمان سیاه، من دست بر نمی دارم

خدک القیمر انا اتریق منه

من از گونه چون سرشیرت صبحونه می خورم

واقفه بالباب تصرخ یا لطیف

دم در ایستاده است و فریاد می زند ای خدای لطیف

لانی مجنونه ولا عقلی خفیف

من نه دیوانه ام و نه سبک مغز

واقفه بالباب تصرخ یا لطیف

دم در ایستاده است و فریاد می زند ای خدای لطیف

لانی مجنونه ولا عقلی خفیف

من نه دیوانه ام و نه سبک مغز

من ورى التنور تناوشنی الرغیف

از پشت تنور، نان رو به من می دهد

یا رغیف الحلوه یکفینی سنه

نان این زیبا رو برای غذای یک سال من کافی است

یا ام العیون السود ما جوزن انا

ای صاحب چشمان سیاه، من دست بر نمی دارم

خدک القیمر انا اتریق منه

من از گونه چون سرشیرت صبحونه می خورم

لون خمری لا سمار ولا بیاض

رنگ شرابی نه سیاه و نه سفید

متل تام البدری واشرف ع الریاض

مثل ماه کامل که از ریاض بر آمد

باللما تحی وتقتل باللحاظ

با لب سرخ و سیاهش زنده می کند و با نگاهش می کشد

بغنج تحکی وترد بعنونه

با دلربایی صحبت می کند و با خشونت پاسخ می دهد

یا ام العیون السود ما جوزن انا

ای صاحب چشمان سیاه، من دست بر نمی دارم

خدک القیمر انا اتریق منه

من از گونه چون سرشیرت صبحونه می خورم

طالعه بفستانها الوردی الجمیل

با لباس زنانه گل گلی زیبایش بیرون آمده است

وانزوت حین اسفرت شمس الاصیل

وقتی به سفر درآمد خورشید اصلی به انزوا رفت

غصن قدها من تهب نسمه یمیل

قامتش شاخه ای است که وقتی نسیم می وزد مایل می شود

حلوه مشیتها بتأنی ورهدنه

و راه رفتنش زیبا و با آرامش و راحتی است

اقحوانه ابتلت بقطر الندى

گل داوودی با قطره شبنم نمناک شد

تبسمت بسمه طروبه وفاتنه

لبخندی از طرب و دلربایی به لبش نشست

ترجمه فارسی هذا مو انصاف منک از سلیمه مراد

هذا مو انصاف منک

این از جانب تو انصاف نیست که

غیبتک هل قد تطول

غیبتت این قدر طول بکشه

الناس لو تسلنی عنک

مردم اگه در مورد تو ازم بپرسند

شرد اجوابهم شگول

چی می خوام جوابشون رو بدم و چی بگم

الف حیف و الف وسفه

هزار حیف و هزار افسوس

مثلک ایخون ویا ولفه

مثل تویی با دوستش خیانت کنه

لا تظن اقلیبی یشفه

گمان نکن که قلبم شفا پیدا کنه

و الالم منه یزول

و دردش تموم بشه

الناس لو تسلنی عنک

مردم اگه در مورد تو ازم بپرسند

شرد اجوابهم شگول

چی می خوام جوابشون رو بدم و چی بگم

قلبی خلیته یتچوی

گذاشتم قلبم بسوزه

نار هجرانک تلوه

توی آتیش دوریت کباب بشه

هذا مو منک مروه

این از جانب تو نه مروته

و لا منک اصول

و نه کار اصولی

الناس لو تسلنی عنک

مردم اگه در مورد تو ازم بپرسند

شرد اجوابهم شگول

چی می خوام جوابشون رو بدم و چی بگم

توالف العاذل ابسرعه

با ملامت گو سریع اخت می شی

و الوصل منی تمنعه

ولی وصلت رو از من منع می کنی

اظل چم دوب اجد و اسعی

تا کی تلاش و کوشش کنم

وغیرى عن الحاضر ینول

و غیر من از میوه آماده بهره ببره؟

ترجمه فارسی آهنگ ضمنی ضمنی از محمود الترکی

ضمنی أرید بحضنک أنضم وأستریح

من رو در آغوشت قایم کنی می خوام پنهان شم و استراحت کنم

عشت عالی وردت بحضانگ أطیح

بالا زندگی کردم و می خوام در آغوشت سقوط کنم

یا غلاتک ع القلب وانت بعید

ای که عشقت در قلبم هست در حالی که تو دوری

لو أموت بغیر اسمک ما أصیح

اگه بمیرم هم غیر از اسم تو، چیزی فریاد نمی زنم

عطرک هوایه

عطرت عشق منه

صوتک دوایه

صدای تو دوای منه

عشقی وحنانی

عشق و مهربانی من

ماله نهایه

هیچ پایانی نداره

ضمنی ضمنی محتاجک حیل

من رو پنان کنم پنهان کن خیلی نیازمندت هستم

نجمه جیتک وانت اللیل

ستاره ای هستم که اومدم و تو شبی

شایلنی من الدنیا شیل

از دنیا من رو جدا کرده و بلند کرده

حبک حبیبی

عشق تو عزیزم

لآخر نفس أهواک

تا آخرین نفس عاشقت هستم

عمری وحیاتی فداک

عمر و زندگی من فدای تو

کلمه أحبک موت

جمله ی تا سر حد مرگ دوستت دارم رو

ماحبهه بس ویاک

فقط با تو دوست دارم

اشما قسیت أبقى إلک واشما تکون

هر چقدر سنگ دلی کنی برای تو می مونم هر چی که باشی

أحلى شی لمن تحب حب بجنون

قشنگ ترین چیز اینه که اگه عاشق می شی با جنون عاشق بشی

انت واحد بس ملیت الدنیا شوق

تو تنها کسی هستی که کل دنیا رو از شوق پر کردی

من الأخیر انت یا غالی تسوى الکون

تو عزیزم معادل کل دنیا هستی

یحجولی باسمک

از اسمت برام می گن

وأتمنه أشمک

و آرزوم اینه که بوت کنم

بکلیبی تنشاف

در قلبم دیده می شی

چا وین أضمک

پس کجا تو رو قایم کنم؟

ترجمه فارسی آهنگ فوق النخل از ناظم الغزالی

فوق النخل فوق یابه فوق النخل فوق

بالای نخل خرما بابا، بالای نخل خرما

مدری لمع خده یابه مدری القمر فوق

نمی دونم گونه اش برق می زنه یا این که ماه اون بالاست

والله مااریده بالینی بلوه

به خدا نمی خوامش، من رو به بد بلایی انداخته

متن وشعر وخدود یابه میزک ربک

کتف و مو و گونه ها بابا، خدا تو رو متفاوت آفریده

لهذا السبب یا هوای خلانی أحبک

به همین دلیل معشوقم، من رو عاشق تو کرده

والله معذبنی وما عنده مروه

به خدا عذابم داده و مروت نداره

وینشدنی البطران لیش وجهک أصفر

بی خبر از من می پرسه که چی روت رو زرد کرده

کل ما مر بیه یابه من درب الأسمر

هر چیزی که به سرم اومد بابا در راه اون سبزه

والله سابینی بعیونه الحلوه

به خدا با اون چشم های زیباش من رو غارت کرده

تسالنی علتی امنین یابه وانت سببها

از من می پرسی که دردت از کجاست در حالی که تو سببش هستی

کتبه علیه های یابه ربک کتبها

خدا این قسمت رو هم برای ما نوشته

والله ماریده بالینی بلوه

به خدا نمی خوامش، بد بلایی به سرم اورده

انه التعبت ویاک یابه واعدمت حیلی

من اونی هستم که با تو خسته شدم بابا، و توانم نابود شد

وانت اطلعت بذات یابه ناکر جمیلی

و تو کلا زیر همه خوبی هام زدی و انکار کردی

والله مااریده بالینی بلوه

به خدا نمی خوامش، بد بلایی به سرم اورده

ماجوز انا من اهوی یابه مهما جفه وراح

من از عشقم بابا، کوتاه نمی آم هر چقدر جفا کنه و بره

اتمنه اعیش ویایه یابه ریحته قداح

آرزو دارم که باهاش زندگی کنم بابا، عطرش من رو می سوزونه

والله ماریده بالینی بلوه

به خدا نمی خوامش، بد بلایی به سرم اورده

خدک لامع یا هوایا عنی وضوا على البلاد

گونه ات درخشید ای عشقم و شهر رو روشن کرد

ما قدر ع صبری الراحه عینی وتحمل ابعاد

نمی تونم صبر کنم و چشمم دوری رو تحمل نمی کنه

والله معدبنی بعیونه الحلوه

به خدا عذابم داده با چشمای قشنگش

ما لی امل فی الروح یابه بعدک حبیبی

من دیگه به جانم امیدی ندارم بعد از تو عشقم

وصلک صفه للناس هجرک نسیبی

وصلت برای دیگران موند و هجرانت قسمت من شد

والله معذبنی و ما عنده مروه

به خدا عذابم داده و مروت نداره

ضی الگمر محجوب بس وجهک اینور

نور ماه پوشیده شده و فقط روی تو نور می ده

لا بآنس مثلک صار یابا لا جن ولا حور

نه در انسان مثل تو شد بابا نه در جن و نه در پری

والله سابینی .. بعیونه الحلوه

به خدا غارتم کرده با چشمای قشنگش

ظنیته برق ولاح یابا لعیونی ضیه

گمان کردم رعد و برقی هست و نورش به چشمام تابیده

من وجنتک شاع نور یابا واشرق علیا

نوری که از گونه ات درخشید و بر من طلوع کرد

والله معذبنی .. وما عنده مروه

به خدا عذابم داده. مروت نداره

ترجمه فارسی آهنگ بالنبط العریض از حسین الجسمی

حبیبی بالبُنط العریض

عزیزم با تاکید می گم

غالی وأقرب م الورید

که عزیزی و از رگ گردن هم نزدیک تری

حالتی تتشخص جُنون

حالم شبیه جنونه

بیقولولی أنا بیک مریض

به من می گن که من مریض تو ام

أتاری کُل ما أحب فیک

معلوم شد هر چی بیشتر تو رو دوست داشته باشم

بدمنک وبقیت مزاج

معتادت می شوم و بیشتر وابسته ات می شم

أتلحق بقى دی ف إیدیک

آیا زنده می مونم؟ این به دست تو است

ما انت فی لُقاک العلاج

چرا که علاج من در دیدن تو است

آه لقیت الطبطبه

آه من اون مهربونی رو دیدم

وأقوى لو ما انتش بعید

و اگه ازم دور نشی قوی تر می شم

ضحکتک فیها کهربا

خنده ات یه برقی هست

بابقى زی واحد جدید

که باعث می شه دوباره متولد بشم

حبیبی خدها ومنی لیک

عزیزم این رو از من داشته باش

مشتریک آه مشتریک

من خاطرت رو خیلی می خوام

فوق ما تتصور کمان

خیلی بیشتر از چیزی که تصور کنی

والوحید ولا لیک شریک

تو یکی هستی و هیچ شریکی نداری

لو أنا هوصفک أوصف إیه

اگه بخوام تو رو توصیف کنم چی بگم؟

عُقد فُل أبیض وفیه

گردنبندی از یاسمین سفید که در آن

قلب بیدلدق حنان

قلبی که با مهربانی می تپه

مِلکی بقى وأنا أدرى بیه

تو مال منی و من تو رو از هر کسی بهتر می شناسم

آه لقیت الطبطبه

من اون مهربونی رو دیدم

ترجمه مضناک جفاه مرقده از محمد عبدالوهاب

شعر مضناک جفاه مرقده از امیر الشعر احمد شوقی که در جواب القیروانی سروده شده است. خیلی سخت بود ترجمه اش. امیدوارم لذت ببرید

مضناک جفاه مرقده

بیمار عشق تو را، رخت خوابش راحت نگذاشت ( تمام شب را به تو فکر می کند)

و بکاه و رحم عوده

و عیادت کنندگانش به ترحم و گریه افتادند

حیران القلب معذبه

قلب حیرانش،‌ عذابش می دهد

مقروح الجفن مسهده

و چشمان زخمی اش خواب ندارند

یستهوی الورق تأوهه

کبوتر سفید از ناله اش ناله می کند

و یذیب الصخر تنهده

و حسرت و ناله اش سنگ را ذوب می کند

و یناجی النجم و یتعبه

و با ستاره ها نجوا می کند و آن ها را خسته می کند

و یقیم اللیل و یقعده

و شب را بیدار می ماند و با او می نشیند

الحسن حلفت بیوسفه

اما از زیبایی، مانند یوسف به او قسم می خورم

و السوره أنک مفرده

و انگار که یکی از کلمات سوره یوسف باشد

وتمنت کل مقطعه

و هر کس که دستش را برید (زنان مهمانی یوسف)

یدها لو تبعث تشهده

آرزو دارد که زنده شود و او را ببیند

جحدت عیناک ذکی دمی

چشمانت ریخت خون پاک من را انکار کردند

أکذلک خدک یجحده

آیا گونه سرخ تو هم اینگونه انکار می کند؟ (سرخی گونه ات از خون ریخته من است)

قد عز شهودی اذ رمتا

من شاهدی ندارم که چشمانت چگونه به من تیر انداخت

فأشرت لخدک أشهده

ولی به گونه ی سرخت اشاره می کنم و او را شاهد می گیرم

بینی فی الحب و بینک ما

بین من و تو از عشق چیزی است

لا یقدر واش یفسده

که سخن چینان نمی توانند فاسد و خراب کنند

مابال العاذل یفتح لی

ملامت گو را چه شده است که برای من

باب السلوان و أوصده

در آرامش را باز می کند و من آن را می بندم

و یقول تکاد تجن به

به من می گوید که نزدیک است که دیوانه اش شوی

فأقول و أوشک أعبده

و می گویم نزدیک است که بپرستمش

مولای و روحی فی یده

مولای من است و جانم دست اوست

قد ضیعها ، سلمت یده

حتی اگر تباهش کند، دستش به سلامت باشد

قسما بثنایا لؤلؤه

قسم به دندان های مرواریدش

قسم الیاقوت منضده

قسم به یاقوت منظم دورش (لب ها)

ما خنت هواک ولا خطرت

هیچ وقت عشق تو را خیانت نکردم

سلوى بالقلب تبرده

و هیچ آرامشی به قلب خطور نکرد که خنکش کند

ترجمه شعر عش انت از رشا ناجح

این آهنگ رو فرید الاطرش هم خونده که فکر کنم اونم جالب باشه.

شاعر این شعر یک مسیحی بوده که عاشق یک دختر لبنانی مسلمان می شه و به خاطر این اختلاف دینی نمی تونه بهش برسه. این شعر رو براش می خونه و بعدها فرید الاطرش این شعر رو ازش می گیره و به ترانه تبدیل می کنه.

یک جا چشمان محبوب رو به قرآن تشبیه کرده بود که فرید ازش می خواد که این قرآن رو به ایمان تبدیل کنه. چرا که قرآن نزد ما مسلمون ها بسیار والاتر از اونه که چشمان کسی رو بهش تشبیه کنیم. اون شاعر هم می پذیره و این میشه نتیجه اش.

 

عش انت…. انّی مت بعدک

تو زندگی کن، من بعد از تو مرده ام

واطل إلى ما شئت صدّک

و هر چه می خواهی فراقت را طولانی کن

کانت بقایا للغرام

در جان من اندکی از عشق مانده بود

بمهجتی فختمتُ بعدک

که آن را هم بعد از تو پایان دادم

ما کان ضرّک لو عدلت

زیان تو چه بود اگر با من منصف می بودی

اما رأت عیناک قدّک

آیا چشمان تو، قامت رعنای خود را ندیده بود؟

وجعلت من جفنیّ متکأ

چه می شد اگر می ماندی و پلک های من را بالش خود

ومن عینیّ مهدک

و چشمانم را گهواره خود می ساختی

اغضاضه یا روض ان

آیا چیزی کم می شد ای گلستان

انا شاقنی فشممت وردک

اگر مشتاق می شدم و گلهای تو را بو می کردم

وملامه یا قطر أن انا

آیا مرا ملامت می کردند ای باران

راقنی فأممت وردک

اگر هوس می کردم و قصد نوشیدن تو می کردم

وحیاه عینک وهی عندی

و قسم به چشمان تو که برای من

مثلما الایمان عندک

مانند ایمان برای تو می باشد

ما قلب امّک أن تفارقها

حال قلب مادر تو وقتی که ترکش می کردی

ولم تبلغ اشدّک

در حالی که هنوز نوجوان بودی چگونه بود

فهوت علیک بصدرها

وقتی که خود را پیش پای تو انداخت

یوم الفراق لتستردّک

تا در روز جدایی تو را باز گرداند

بأشد من خفقان قلبی

قلب من سخت تر از آن می تپد

یوم قیل خنت عهدک

وقتی که گفته شد که عهدت را شکستی

ترجمه آهنگ موجوع قلبی

موجوع قلبی والتعب بیّه

قلبم درد گرفته و خستگی به جونم مونده

من اباوع على روحی ینکسر قلبی علیّه

وقتی به خودم نگاه می کنم دلم برای خودم می سوزه

تعبان وجهی وعیونی قهرتنی

صورتم خسته است و چشمام ذلیلم کرده

دنیا شلّت حال حالی و بحیاتی کرهتنی

دنیا حال حالم رو گرفته و من رو از زندگیم متنفر کرده

کرهت الحب ماریده دمّرنی

از عشق متنفرم، نمی خوامش چرا که داغونم کرده

طیب انی وادری طیبی لهالحال وصلنی

آدم خوبی هستم و می دونم خوبیم من رو به این حال رسونده

موجوع قلبی والتعب بیّه

قلبم درد گرفته و خستگی به جونم مونده

من اباوع على روحی ینکسر قلبی علیّه

وقتی به خودم نگاه می کنم دلم برای خودم می سوزه

کل یوم صدمه اقوى من القبلها

هر روز ضربه ای می خورم که از قبلی قوی تره

انی واصل بالشداید شدّه محد واصل الها

من توی مشکلات به حدی رسیدم که قبل از من کسی نرسیده

محد وقفلی من جنت محتاج وقفه

هیچ کس پشتم در نیومد وقتی که نیاز به پشتیبانی داشتم

الصلابه بهالناس؟ مدری های الدنیا صلبه

نمی دونم مردم سنگ دل شدند یا این دنیا سنگدله

دخیل الله من الدنیا من العالم

پناه به خدا از این دنیا و از این عالم

ربی خلی هذا همی بنهایه کل ظالم

خدا این غم من رو سر انجام همه ظالم ها قرار بده

موجوع قلبی والتعب بیّه

قلبم درد گرفته و خستگی به جونم مونده

من اباوع على روحی ینکسر قلبی علیّه

وقتی به خودم نگاه می کنم دلم برای خودم می سوزه

مارید کلشی بس انام وراسی بارد

هیچی نمی خوام فقط بتونم با خیال راحت بخوابم

انی من هسّه بحیاتی ما عندی ولا واحد

من از همین الان تو زندگیم هیچ کسی رو ندارم

مارید اتعب تعبی یطلع مو نصیبی

نمی خوام برای چیزی که قسمتم نیست تلاشی بکنم

عاجبنی اسمی لحد ایکلی حبیبی

من از اسم خودم خوشم می آد، کسی من رو “عزیزم” صدا نکنه

بدون قلوب ارد اکمل باقی عمری

می خوام بقیه عمرم رو بی قلب و احساس سپری کنم

وللباری ربی راح اسلِّم راح اسلِّم امری

و کارم رو به پروردگار و خالقم می سپارم