لیست آهنگ های ترجمه شده ناظم الغزالی


ترجمه ترانه یاام العیون السود ناظم غزالی

یا ام العیون السود ما جوزن انا

ای صاحب چشمان سیاه، من دست بر نمی دارم

خدک القیمر انا اتریق منه

من از گونه چون سرشیرت صبحونه می خورم

لابسه الفستان وقالت لی انا

در حالی که پیراهن زنانه به تنش بود به من گفت

حلوه مشیتها دتمشی برهدنه

راه رفتنش چه زیباست و به آرامی راه می رود

لو تحب خادم خادمها انا

اگه نوکر بخواهد، نوکرش منم

ولعوف الدوله واعوف السلطنه

و قدرت و حکومت رو کنار می گذارم

یا ام العیون السود ما جوزن انا

ای صاحب چشمان سیاه، من دست بر نمی دارم

خدک القیمر انا اتریق منه

من از گونه چون سرشیرت صبحونه می خورم

واقفه بالباب تصرخ یا لطیف

دم در ایستاده است و فریاد می زند ای خدای لطیف

لانی مجنونه ولا عقلی خفیف

من نه دیوانه ام و نه سبک مغز

واقفه بالباب تصرخ یا لطیف

دم در ایستاده است و فریاد می زند ای خدای لطیف

لانی مجنونه ولا عقلی خفیف

من نه دیوانه ام و نه سبک مغز

من ورى التنور تناوشنی الرغیف

از پشت تنور، نان رو به من می دهد

یا رغیف الحلوه یکفینی سنه

نان این زیبا رو برای غذای یک سال من کافی است

یا ام العیون السود ما جوزن انا

ای صاحب چشمان سیاه، من دست بر نمی دارم

خدک القیمر انا اتریق منه

من از گونه چون سرشیرت صبحونه می خورم

لون خمری لا سمار ولا بیاض

رنگ شرابی نه سیاه و نه سفید

متل تام البدری واشرف ع الریاض

مثل ماه کامل که از ریاض بر آمد

باللما تحی وتقتل باللحاظ

با لب سرخ و سیاهش زنده می کند و با نگاهش می کشد

بغنج تحکی وترد بعنونه

با دلربایی صحبت می کند و با خشونت پاسخ می دهد

یا ام العیون السود ما جوزن انا

ای صاحب چشمان سیاه، من دست بر نمی دارم

خدک القیمر انا اتریق منه

من از گونه چون سرشیرت صبحونه می خورم

طالعه بفستانها الوردی الجمیل

با لباس زنانه گل گلی زیبایش بیرون آمده است

وانزوت حین اسفرت شمس الاصیل

وقتی به سفر درآمد خورشید اصلی به انزوا رفت

غصن قدها من تهب نسمه یمیل

قامتش شاخه ای است که وقتی نسیم می وزد مایل می شود

حلوه مشیتها بتأنی ورهدنه

و راه رفتنش زیبا و با آرامش و راحتی است

اقحوانه ابتلت بقطر الندى

گل داوودی با قطره شبنم نمناک شد

تبسمت بسمه طروبه وفاتنه

لبخندی از طرب و دلربایی به لبش نشست

ترجمه فارسی آهنگ فوق النخل از ناظم الغزالی

فوق النخل فوق یابه فوق النخل فوق

بالای نخل خرما بابا، بالای نخل خرما

مدری لمع خده یابه مدری القمر فوق

نمی دونم گونه اش برق می زنه یا این که ماه اون بالاست

والله مااریده بالینی بلوه

به خدا نمی خوامش، من رو به بد بلایی انداخته

متن وشعر وخدود یابه میزک ربک

کتف و مو و گونه ها بابا، خدا تو رو متفاوت آفریده

لهذا السبب یا هوای خلانی أحبک

به همین دلیل معشوقم، من رو عاشق تو کرده

والله معذبنی وما عنده مروه

به خدا عذابم داده و مروت نداره

وینشدنی البطران لیش وجهک أصفر

بی خبر از من می پرسه که چی روت رو زرد کرده

کل ما مر بیه یابه من درب الأسمر

هر چیزی که به سرم اومد بابا در راه اون سبزه

والله سابینی بعیونه الحلوه

به خدا با اون چشم های زیباش من رو غارت کرده

تسالنی علتی امنین یابه وانت سببها

از من می پرسی که دردت از کجاست در حالی که تو سببش هستی

کتبه علیه های یابه ربک کتبها

خدا این قسمت رو هم برای ما نوشته

والله ماریده بالینی بلوه

به خدا نمی خوامش، بد بلایی به سرم اورده

انه التعبت ویاک یابه واعدمت حیلی

من اونی هستم که با تو خسته شدم بابا، و توانم نابود شد

وانت اطلعت بذات یابه ناکر جمیلی

و تو کلا زیر همه خوبی هام زدی و انکار کردی

والله مااریده بالینی بلوه

به خدا نمی خوامش، بد بلایی به سرم اورده

ماجوز انا من اهوی یابه مهما جفه وراح

من از عشقم بابا، کوتاه نمی آم هر چقدر جفا کنه و بره

اتمنه اعیش ویایه یابه ریحته قداح

آرزو دارم که باهاش زندگی کنم بابا، عطرش من رو می سوزونه

والله ماریده بالینی بلوه

به خدا نمی خوامش، بد بلایی به سرم اورده

خدک لامع یا هوایا عنی وضوا على البلاد

گونه ات درخشید ای عشقم و شهر رو روشن کرد

ما قدر ع صبری الراحه عینی وتحمل ابعاد

نمی تونم صبر کنم و چشمم دوری رو تحمل نمی کنه

والله معدبنی بعیونه الحلوه

به خدا عذابم داده با چشمای قشنگش

ما لی امل فی الروح یابه بعدک حبیبی

من دیگه به جانم امیدی ندارم بعد از تو عشقم

وصلک صفه للناس هجرک نسیبی

وصلت برای دیگران موند و هجرانت قسمت من شد

والله معذبنی و ما عنده مروه

به خدا عذابم داده و مروت نداره

ضی الگمر محجوب بس وجهک اینور

نور ماه پوشیده شده و فقط روی تو نور می ده

لا بآنس مثلک صار یابا لا جن ولا حور

نه در انسان مثل تو شد بابا نه در جن و نه در پری

والله سابینی .. بعیونه الحلوه

به خدا غارتم کرده با چشمای قشنگش

ظنیته برق ولاح یابا لعیونی ضیه

گمان کردم رعد و برقی هست و نورش به چشمام تابیده

من وجنتک شاع نور یابا واشرق علیا

نوری که از گونه ات درخشید و بر من طلوع کرد

والله معذبنی .. وما عنده مروه

به خدا عذابم داده. مروت نداره

ترجمه آهنگ شرد اقدم لک هدیه از ناظم الغزالی

شرد اقدملک هــــدیه بعـــید میلادک یاحبی

چه هدیه ای به تو پیشکش کنی، در زادروزت محبوب من

اطلب شــما ردت منی مهجتی وعیــنی وقلبی

هر چه می خواهی از من طلب کن، دیده و چشم و قلبم را

قول واتمــــنى علىّ شرد اقـــدملک هدیه

بگو و آرزو کن چه هدیه ای به تو پیشکش کنم

ترید ارصعلک جبینــک من نجــوم السما الزاهر

می خواهی ستاره های آسمان پرنور را بر روی پیشانیت بپاشم

لو شعاع الشمس اصوغه الشعرک الذهــبی ضفایر

یا پرتوهای خورشید را برای موهای طلایی تو گیس کنم؟

قول واتمــــنى علىّ شرد اقـــدملک هدیه

بگو و آرزو کن چه هدیه ای به تو پیشکش کنم

من بحور الشوک اجمـع انفس واجمــــل لآلی

از دریاهای اشتیاق نفیس ترین و زیباترین مروارید ها را جمع می کنم

عقد بیه اتحلی جــیدک وانت اغــلاهن یا غالی

گردنبندی که با آن گردنت را تزیین کنی در حالی که تو از همه آنها ارزشمند تری

قول واتمــــنى علىّ شرد اقـــدملک هدیه

بگو و آرزو کن چه هدیه ای به تو پیشکش کنم

من ریاحین وزهـــور ویاسمــــین وجلنار

از ریحان ها و شکوفه ها و یاسمن ها و گلنارها

افرش ارض البیه تمشـی وفــــوق نار تزید نار

زمینی که بر آن گام بر می داری رو گلباران می کنم و بر آتش آتشی اضافه می شود

قول واتمــــنى علىّ شرد اقـــدملک هدیه

بگو و آرزو کن چه هدیه ای به تو پیشکش کنم

ترجمه آهنگ ای شیء اهدی الیک از ناظم الغزالی

ترجمه فارسی آهنگ عربی ای شیئ فی العید اهدی الیکِ، چه چیزی در عید به تو هدیه بدهم با صدای ماندگار ناظم الغزالی

أی شیء فی العید أهدی الیکِ

چه چیزی در عید به تو هدیه بدهم

یـا ملاکی وکل شـــیء لـدیک

ای فرشته من، در حالی که همه چیز داری

أســــوارا أم دملجا من نضار

دستبند یا بازوبندی از طلا؟

لا أحب القیود فی مـعـصمیک

نه، من بند ها را به دستان تو دوست ندارم

أم خمورا ولیس فی ألأرض خمر

یا شراب؟ در حالی که هیچ شرابی در زمین

کالذی تسـکبین من عینیک

مانند شرابی که از چشمانت می ریزی نیست

أم ورودا والورد أجمله عندی

یا گل؟ که زیباترین گل ها پیش من است

الذی قد نشـــقت مـن خدیک

همانی که از گونه های تو بوییدم

أم عقیقا کــمـــهجتی یتلـــظى

یا عقیقی گدازان مانند جان من؟

والعقیق الثمین فی شـــفتیکِ

در حالی که عقیق گرانبها در لبان توست

لیس عندی شیء أعز من الروح

هیچ چیزی گرامی تر از جان ندارم

وروحی مرهونه فی یدیکِ

و جان من هم که در دستان تو امانت است

ترجمه آهنگ تصبح علی خیر از ناظم الغزالی

ترانه تصبح علی خیر یا شبت به خیر از ناظم الغزالی

تصبح على خیر تضوی إیامک

شبت به خیر، روزهایت روشن

فی أمان الله تهنى بأحلامک

در امان خدا، خواب هایت شیرین

قلبی یدعی لک حبیبی تصحى ومن تنام

قلبم برای تو دعا می کند عزیزم، سالم باشی و وقتی می خوابی

أسعد الإیام وأهنى وأجمل الأحلام

بهترین روزها و شیرین ترین و زیباترین خواب ها را ببینی

ذابله وسکره جفونک

پلک های تو پژمرده و مست است

والکرى کحل عیونک

و خواب آلودگی چشم های تو را سرمه کشیده است

وفی أمان الله تهنى بأحلامک

در امان خدا، خواب هایت شیرین

تصبح على خیر ، تصبح على خیر

شبت به خیر، شبت به خیر

تصبح بـ خیر وأمانی وأطیب الأوقات

شبت به خیر و سلامت، و بهترین اوقات را داشته باشی

صغت لک أحلى الأغانی وأعذب النغمات

برای تو زیباترین آهنگ ها و شیرین ترین نغمه ها را ساختم

هذی ترنیمه خیالی

این ترانه خیال من است

هدیتها بأسمک یاغالی

که به نام تو هدیه می کنم، ای ارزشمند

وفی أمان الله تهنى بأحلامک

در امان خدا، خواب هایت شیرین

تصبح على خیر ، تصبح على خیر

شبت به خیر، شبت به خیر

الفجر بین علینا وأشرق بـ نوره

سپیده بر ما نمایان شد و با نورش طلوع کرد

والفراشات الجمیله تناجی زهوره

و پروانه های زیبا با شکوفه ها نجوا می کنند

فتحت هذی البراعم

این غنچه ها باز شدند

تضحک تناغی النسائم

می خندند و با نسیم حرف می زنند

فی أمان الله تهنى بأحلامک

در امان خدا، خواب هایت شیرین

تصبح على خیر ، تصبح على خیر

شبت به خیر، شبت به خیر

ترجمه و متن آهنگ یا قامه الرشأ المهفهف میلی از ناظم غزالی

این آهنگ هم یکی از سخت ترین آهنگ های ناظم غزالیه ولی من خیلی دوست دارم و لذت می برم ازش. شعر از شاعر عراقی سید جعفر حلی هست. آهنگ رو هم از سانکلاد قرار می دم براتون می تونید حین گوش دادن متن رو بخونید.

یا قامه الرشأ المهفهف میلی

ای آهو قامت خوش کمر، به سمت من مایل شو

بظمای منک لموضع التقبیل

چرا که به بوسیدن تو خیلی تشنه ام.

رشأ أطل دمی وفی وجناته

آهویی که خون مرا ریخت

وبنانه أثر الدم المطلول

و در صورت و دستانش، رد خون من هست

یا قاتلی باللحظ أول مره

ای کسی که اولین بار با نگاهت مرا کشتی

أجهز بثانیه على المقتول

با نگاهی دیگر به سراغ من مقتول بیا

مثل فدیتک بی ولو بک مثلوا

مرا تیکه تیکه کن،

شمس الضحى لم أرض بالتمثیل

حتی اگر تو را به خورشید تابان مثال کنند، باز هم برای تو کم است

أتلو صحائف وجنتیک وأنت فی

صفحه های مقدس صورت تو را می خوانم

سکر الصبا لم تدری بالأنجیل

و تو در مستی صِبا هستی و از انجیل خواندن من خبر نداری

أفهل نظمت لألئ من أدمعی

آیا از اشک های من، دستبندی مرواریدی

سمطین حول رضابک المعسول

دور دستان چون عسل خود نبافتی؟

أشکوا الى عینیک من سقمی بها

بیمار چشمان تو ام

شکوى علیل بالهوى لعلیل

و این بیمار، از این بیماری، به چشمان بیمار تو شکایت می برد

فعلیک من لیل الصدود شباهه

و در تو از شب هجران شباهتی هست

لکنها فی فرعک المسدول

ولیکن در زلف های بر باد داده‌ی توست

وعلى قوامک من نحولی مسحه

و بر قامت بلند تو از نحیفی من اثری هست

لکنها فی خصرک المهزول

و آن هم در کمر باریک توست

ترجمه و متن آهنگ چان الگلب سالیک

این آهنگ رو جدیدا آشنا شدم، و چند روزی هست که دائما و پیاپی بهش گوش میدم. دیگه ناچار شدم که اینجا هم با متن و ترجمه قرار بدم. لینک ساندکلادش رو میذارم! البته از همینجا هم می تونید پخش کنید.

چان الگلب سالیک لالا لالا خیی

دلم بهت عادت داشت، نه نه، نه ای برادرم

یا عذابی لا جابک الله

ای عذاب من، ای کاش خدا تو را نمی آورد

لا جابک الله و جیت

ای کاش خدا تو را نمی آورد، اما آمدی

لالا لالا خیی

یا عذابی یا الخنت الاحباب

ای عذاب من، ای که به دوستان خیانت کردی

و ضل الگلب بجفاک

دل در جفای تو ماند

لالا لالا خیی

یا عذابی جرحک فلا طاب

ای عذاب من و زخمت شفا نیافت

چان الگلب سالیک لالا لالا خیی

دلم بهت عادت داشت

یا عذابی لا جابک الله

ای عذاب من، ای کاش خدا تو را نمی آورد

لا عمه لا یا هوای

ای محبوب من

لالا لالا خیی

یا عذابی اترک و اعوفک

ای عذاب من، تو را ترک می کنم و تنها می گذارم

راید شریک ویای

در کنار من شریک دیگری می خواهی؟

لالا لالا خیی

یا عذابی بالحب اشوفک

ای عذاب من، در مسیر عشق تو را خواهم دید

یا ربی یا معبود

خدایا ای معبودم

لالا لالا خیی

یا عذابی صفی لی گلبه

ای عذاب من، قلبش را با من صاف کن

بالغالی گام ایبیع

به ناز کردن و گران فروشی پرداخت

لالا لالا خیی

یا عذابی من شاف احبه

ای عذاب من، وقتی که دید که دوستش دارم

انت الربیع و بیک

تو بهاری و در تو

لالا لالا خیی

یا عذابی غنت بلابل

ای عذاب من، بلبل ها ترانه می خوانند

بس عودی من لقیاک

فقط برگرد که از دیدار تو

لالا لالا خیی

یا عذابی بازهر اذابل

ای عذاب من، پژمرده ها را شکوفا کنم

متن و ترجمه آهنگ اقول و قد ناحت بقربی حمامه از ناظم الغزالی

آهنگ اقول و قد ناحت بقربی اولین آهنگی است که از ناظم الغزالی در صدا و سیما عراق پخش می شه و برای همین خیلی برای شنوندگانش خاطره انگیز هست. این شور و شوقی که در شنونده ها می بینید از اینجا ناشی می شه.

شعر از ابوفراس حمدانی است که گویا در زندان و پس از شنیدن صدای ناله یک کبوتر ساخته می شه. بریم به سراغ متن و ترجمه:

اقول و قد ناحت بقربی حمامهٌ

در حالی این ترانه را میگویم که لحظاتی پیش کبوتری نزدیکم ناله کرد

ایا جارتا لو تشعرین بحالی

آهای کبوتر همسایه، اگر بتوانی حال مرا احساس کنی

معاذ الهوی، ما ذقتِ طارقه النوی

پناه بر خدا از عشق، تو تا کنون بلای دوری را نچشیده ای

و لا خطرت منک الهموم ببالِ

و هیچ وقت غم عشق به خاطرت خطور نکرده است

ایا جارتا ما انصف الدهر بیننا

آهای همسایه، روزگار بین من و تو منصف نبوده است

تعالی اقاسمک الهموم تعالی

بیا، بیا غم هایم را با تو تقسیم کنم تا ببینی

ایضحک مأسور و تبکی طلیقه

آیا اسیری [مانند من] باید بخندد و آزادی [مانند تو] باید گریه کند؟

و یسکت محزون و یندب سالِ

وغمگینی [مانند من] باید ساکت باشد و رهایی [مانند تو] باید ناله کند؟ [نه اینگونه نیست]

لقد کنت اولی منک بالدمع مقله

قطعا چشم من از تو به اشک ریختن اولی است

و لکن دمعی فی الحوادث غالِ

ولی اشکم من برای سختی ها گران بها و سنگین است!

 

دانلود و ترجمه آهنگ قل لی یا حلو از ناظم الغزالی

این ترانه از دلنشین ترین آهنگ های ناظم غزالی برای من هست که در مقام لامی اجرا شده! لطفا روی لینک ساندکلود ترانه قل لی یا حلو کلیک کنید و بعد از اون همراه با متن و ترجمه بهش گوش جان بسپرید.

قل لی یا حلو من الله جابک

به من بگو ای زیبا، خدا تو رو از کجا اورد؟

خزن جرح قلبی من عذابک

قلبم از عذاب های تو زخمی شده

قل لی وش شفت منی اذیه

به من بگو از من چه اذیتی دیدی؟

قلبک من صخر ما حن علیه

دلت از سنگه و به حال من نمی سوزه

لو کان الهجر منک سجیه

حتی اگه فکر می کنی دوری گزیدنت ثوابه

تعال و نصتلح و های هیه

بیخیال شو و بیا که آشتی کنیم و تمومش کنیم

قل لی یا حلو اش جابک علیه

به من بگو ای زیبا، چی تو رو برای من اورد؟

کملت الالم و الهم علیه

درد و غم رو با هم برام کامل کردی

و انی الاجرحت ایدی بدیه

من رو بگو که دستم رو با دست خودم بریدم

رأیتک و انت مغتر ابجمالک

تو رو در حالی که به زیبایی خودت می بالیدی، می دیدم

ترجمه ترانه یا هاجری من غیر ذنب بالهوا

ترانه های عربی کلاسیک معمولا دو بخش داشتند. یک بخش اول که معمولا یک شعر کلاسیک و فصیح رو به صورت آواز می خوندن و یک قسمت محلی یا به زبون عرب ها شعبی که آهنگین تر هست. قسمت های ترانه طور رو من جداگونه می ذارم چون هم ترجمه اش آسون تره و هم ممکنه با آوازهای مختلفی شروع بشه. اما شعرهایی که فصیح هستن رو توی اولویت گذاشتم چرا که برای خودم هم جذابیت داره.

برای دانلود آهنگ یا هاجری من غیر ذنب فی الهوی از ناظم الغزالی کلیک کنید.

یا هاجری من غیر ذنب بالهوا

ای کسی که مرا بی هیچ گناهی در عشق، ترک می کنی

مهلا فهجرک و المنون سواء

کمی مهلت بده، که هجر تو و مرگ برایم یکسان است

اغریت لحظک فی الفواد فشبهُ

نگاهت را در دلم فرو نشاندی و آن را به آتش کشاندی

و من العیون علی النفوس بلا

که از چشم ها، بلاهای زیادی بر جان ها می نشیند

یا نظره فامنن علیا باختها

چه نگاهی؟ پس با یک نگاه دیگر بر من منت بگذار

فالخمر من الم الخمار شفاء

چرا که تنها شراب می تواند درد خماری را شفا کند

لا انت ترحمنی و لا نار الهوا تخبو

نه تو یه من رحم می کنی، و نه آتش عشق فرو می نشیند

و لا للنفس عنک عزاء

و نه جان می تواند بر دوری تو صبوری کند

جودی علیه ولو بوعد کاذب

لطفی به من بکن، و لو به وعده ی دروغی

فالوعد فیه تعله و رجاء

چرا که در وعده هم بهانه جویی وجود دارد و هم امید

حکم الجمال لها بما تختاره

زیبایی به خواست و اختیار او دستور می داد و هر چه اراده می کرد زیبا می شد

فتحکمت بالناس کیف تشا

بدین ترتیب هر گونه که خواست بین مردم حکمرانی می کرد

فثقی بکتمان الحدیث فانما

مطمئن باش که حرفهایمان پیش من می ماند

شفتای ختم و فواد وعاء

چرا که لبهایم مهر است و قلبم مانند کوزه ای که آب را ذخیره می کند

زعموک شمسا لا تلوح بظلمه

تو را خورشیدی می دانند که هیچ تاریکی بدان نمی رسد

و لقولهم عندی ید بیضا

و من برای گفته اشان ید بیضایی شاهد دارم، یا این که من هم به مانند ایشان صورت تو را مانند ید بیضا می دانم

ترجمه کلمات:
منون: مرگ
اغریت: فعل از غری به معنای تعلق شدید
وعاء: ظرف نگه داری آب